تمایز کارهای اقتصادی از نظر اسلام
ملاحظه کردیم که کارهای اقتصادی نیز با یکدیگر تفاوت دارند؛ مثلا احیاء زمین و حیازت سنگ و بهره برداری از جنگل، گرچه هر سه نوعی کار اقتصادی به شمار می روند، اما از حيث نتیجه و از نظر حقوقی که بر هر یک مترتب می گردد، با همدیگر متفاوتند. احیاء کننده زمین شرایط بهره برداری از آن را فراهم نموده، نه خود زمین را.
لذا او مالک این بهره برداری است و نسبت به دیگران و این امر تقدم دارد. هم چنین احیاء معادن و منابع طبیعی نیز به همین منوال است؛ اما کشاورزی در زمین های آباد طبیعی حکم دیگری دارد و کشاورز با کار اقتصادی خویش تنها مالک محصولات زمین است. او نه زمین را به وجود آورده است و نه امکانات و شرایط بهره برداری از آن را؛
لذا نه حق تقدمی نسبت به دیگران دارد و نه زمین در تملک شخصی او قرار می گیرد. بدین ترتیب شرط دیگری را باید اضافه نماییم، تا حق خاصی برای کسی اثبات گردد و آن شرط این است که علاوه بر مفید بودن کار، باید در اثر این فعالیت امکانات تازهای پدیدار شود تا عامل، آن امکانات را از آن خویش گرداند. اما چون در زمین هایی که به طور طبیعی آباد هستند، چنین اقدامی صورت نمی پذیرد، لذا حقی هم برای عامل اثبات نمی شود.
از این رو باید ماهیت اختلاف حق عامل در زمین احیائی و حق عامل در چشمه روشن گردد که چرا در مورد چشمه هرکس اجازه دارد از آب مازاد بر احتیاج احیاء کننده استفاده نماید، ولی در مورد زمین کسی بدون اجازه احیاء کننده نمی تواند در آن زراعت کند. به اعتقاد ما سر مطلب در اختلاف طبیعی زمین و منابع طبیعی است؛ زیرا زمین به گونه ای است که بهره برداری یکی، مانع از بهره برداری دیگران است، اما در چشمه و معدن بر خلاف زمین این امکان وجود دارد که احیاء کننده و دیگران به طور همزمان از آن استفاده نمایند.
محقق: حامد امجدیان
دیدگاهتان را بنویسید