آزادی عقیده از یک طرف، به عنوان حلقه اتصال ایمان نسبت به خداوند، امری دینی و مذهبی و از طرف دیگر، به عنوان حقوق طبیعی و مشترک همه انسانها امری جهانی است. بدین منظور، آنرا در دو نظام فراگیر اسلامی و بین المللی مورد بررسی قرار می دهیم

اول : آزادی عقیده در نظام اسلامی

۳۰۴. اسلام به عنوان یک دین فراگیر که خطاب آن به تمام جهانیان است،(۱) ضمن دعوت متفکرانه مردم به پذیرش دین و پرهیز از هر نوع تحميل و فشار عقیدتی، راه مجادله را برای ارباب تفکر باز می گذارد و فرصت هرنوع دگراندیشی را، به شرط آنکه موجب فشار نشود و به مصالح اسلام لطمه ای وارد نکند، فراهم می سازد :

الف : دعوت متفکرانه به پذیرش اسلام

۳۰۵. قرآن مجید صدها بار از افراد انسانی تحت عناوین (ناس)(۲) و مؤمنین (۳) یاد کرده و آنها را مورد خطاب قرار داده است. در این میان، ایمان جلوه ای از تحول انسان از برکت تعالیمی است که قرآن از طریق دعوت متفگرانه، افراد انسانی را به طور آگاهانه به راه راست هدایت کرده است. (۴)

در روند ارشادی قرآن، ضمن آنکه بی خردان در ردیف بهایم سرزنش شده (۵) و خردمندی مبنای کوری و بینایی قرار گرفته) آیات قرآنی برای کسانی ارائه شده است که برای درک آن تعقل می کنند و فکر خود را بکار می اندازند (۲) که در این صورت، می توان رابطه منطقی بین علم و ایمان را مشاهده نمود.(۳) در این خصوص پیامبر گرامی اسلام (ص) معرفت قلبی را پایه اصلی ایمان قلمداد نموده است. (۴)

ب : آزادی عقیده و منع تحمیل آن

۳۰۶. مقابله با عقاید قلبی و معتقدات مذهبی اشخاص که تحت تأثیر عوامل محیطی و روحی، روابط اجتماعی و به ویژه تعلیم و تربیت شکل می گیرد، اصولا از طریق زور ممکن نیست. خداوند در گرایش به دین اکراه را جایز نمی داند. (0) چون عقاید قلبی و معتقدات دینی از طریق عقل و پذیرش وجدان بوجود می آید، نمی توان با اکراه و اجبار عقیده کسی را تغییر داد. خداوند، ضمن آنکه راه راست را به بشریت نشان می دهد، با اعلام آزادی قبول یا رد آن بر مکتب، بر هرگونه جبر عقیدتی خط بطلان میکشد؛ (۶) همچنانکه در بیان مراتب تقوی و دوری از هوای نفس (۷) خطاب به پیامبر (ص) می فرماید : «بگو این حق است از سوی پروردگارتان؛ هرکس می خواهد ایمان بیاورد و هرکس می خواهد کافر گردد». بر این اساس، آزادی عقیده را باید از جمله حکمت های خداوندی دانست که حتی پیامبران حق تحمیل آنرا ندارند.(۹) بدین جهت است که خداوند، به دنبال یکی از مباحث توحیدی، موضع پیامبر را در حد تذكر می پذیرد، بدون آنکه او در رفتار خود از روی سلطه، افراد را مجبور به آوردن ایمان کند. (۱۰)


 

ا. إن هو إلا ذكر للعالمين (ص / ۸۷). ۲ – محمد فؤاد عبدالباقي: المعجم المفهرس الفاظ القرآن الكريم، دارالکتب المصريه، قاهره ۱۳۶۴ ق، صص ۷۲۶-۷۲۹. ٣. همان، صص ۸۲-۹۳. ۴- به آیات شریفه مدثر/۱۸، سبأ/۴۶، بقره /۲۱۹ و ۲۶۶، انعام / ۵۰، اعراف/۱۸۴، روم/۸، آل عمران/191، اعراف/۱۷۶، یونس /۲۴، رعد/۳، نحل/۱۱ و ۴۴ و ۶۹، روم/۲۱، زمر/۴۲، جائيه /۱۳ و حشر/۲۱ مراجعه شود. ۵ – إن شر الأواب عند الله الصم البكم الذين لا يعقلون (انفال / ۲۲). ۶- ل م يشتري الأمن والبصير آن تفکرون (انعام / ۵۰).

ا- ا في ذالك لآيات لقوم يعقلون (یونس / ۱۰۰). ۲ – إن في ذالك لآيات لقوم يتفگرؤن (رعد/۳، نحل/۱۱، یونس /۴۲ و جاثیه /۱۳). ٣- و ي الأمثال الناس ما

. الإيمان مغرقة بالقلب و قول باللساني و عمل بالأركاني. ۵- لا إكراه في الدين قد تبين الرشد من الغى (بقره / ۲۵۶). ۶ – انا هديناه السبيل إما شاكرة و إما كفورة (انسان / ۴). | ۷- کهف / آیه ۲۸ ۸- و قل الحق من ربكم فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر… ( کهف / ۲۹). 9- و لو شاء ربك لآمن من في الأرض كلهم جميع الأنت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين (یونس / آیه ۱۰ – گز إنما أنت ذگرہ تشت عليهم بمصيطر (غاشیه / ۲۱ و ۲۲).

| .(۹۹


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *