خبر زلزله بم و از دست دادن هموطنان

خبر زلزله بم و از دست دادن هموطنان عزیزمان، پاک همه مان را به هم ریخته بود.

حاجی مطلع که شد یک راست آمد بم. چشمش که به سرووضع شهر افتاد از زور غم و غصه زنگ زد به فلان مسئول کشوری. گفت: «نشستی توی تهران نمیدونی اینجا چه خبره، بیا به داد مردم برس. توی آن آشفته بازاری که همه آمده بودند برای کمک، بچه های جبهه و جنگ را صدا زد. عده ای را گذاشت پیکرهای بی جان را جمع کنند. عده ای هم کمکهای مردمی را سروسامان بدهند.

عده ای هم امدادرسانی انجام دهند. خودش با حاج احمد کاظمی مستقر شدند توی فرودگاه. پروازها از تهران و جاهایی دیگر بلند می شدند و می نشستند توی بم. خیلی ها ایراد گرفتند. فرودگاه بم امکاناتی نداشت. متروکه بود. حتی پله نداشتیم مردم بروند بالا سوار هواپیما شوند. حاجی گفت: «جوونها رو جمع کن دولا بشن کمک کنن مردم برن بالا.» چاره نبود. تا پله برسد همین کار را می کردیم. کمک حاجی و احمد کاظمی بود که فرودگاه راه افتاد. فکرش را که میکنم میبینم اگر حاجی و حاج احمد نبودند جان خیلی ها از دست می رفت. خیلی از مجروح هایی که از زیر آوار بیرون آمده بودند اما کسی نبود به دادشان برسد.

راوی: ابراهیم شهریاری منبع: صوت مصاحبه موجود در آرشیو مؤسسه فرهنگی حماسه ۱۷


ادامه داستان در اپلیکیشن نینوایان

دانلود مستقیم اپلیکیشن آموزش نی نوازی (نینوایان)

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *