از گریه هایش پشت تلفن متوجه شدم بد موقع تماس گرفتم. گفتم: اتفاقی افتاده؟» گفت: «کارت رو بگو. مسئله پیش آمده را در میان گذاشتم. . باشه میگم بچه ها تا دو سه دقیقه دیگه انجام بدن.
گفتم: «اجازه بدید من از طرف شما به بچه ها بگم.» موافقت نکرد. به معاون ذیربطش سپرده بود کارم را پیگیری کند. پنج دقیقه بعد که کار انجام شده بود، یکی از دفترشان تماس گرفت. پرسیدم: «من هیچ وقت سردار رو این طور ندیده بودم. اتفاقی افتاده؟» گفت: «مگه خبر ندارید احمد کاظمی به شهادت رسیده؟» میدانستم باهم رفاقت دیرینه دارند، اما توی آن شرایط هم عمل گرا بود و پاسخگوی مسائل.
راوی:حسین امیرعبداللهیان منبع: برنامه تلویزیونی فرمول یک پخش شده از شبکه اول سیما


ادامه داستان در اپلیکیشن نینوایان

دانلود مستقیم اپلیکیشن آموزش نی نوازی (نینوایان)

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *