سبد خرید شما در حال حاضر خالی است!
نویسنده: حامد امجدیان
-
یک مرحله به دشمن زده بودیم
یک مرحله به دشمن زده بودیم اما نشد خط را تثبیت کنیم. ناچار برگشتیم عقب. جنازه شهدا ماند بین خاکریز خودی و دشمن. سوار موتور بودم که دیدم جیپ روباز حاجی آمد توی خط. آمده بود برای تقویت روحیه بچه ها و شناسایی منطقه. بعثی ها از ترس شروع مرحله دوم عملیات، خط را گرفته…
-
فتح المبين اولین عملیات تیپ ثارالله بالا بود
فتح المبين اولین عملیات تیپ ثارالله بالا بود. نیروها هفت روز مردانه جنگیده بودند و دیگر نای حرکت نداشتند. جنگ با زرهی و کاتیوشاهای دشمن حسابی خسته شان کرده بود. از سلیمانی که فرمانده تیپ بود بگیر تا بقیه نیروها، روی گردنها لایه ای از باروت نشسته بود. گره پیشانیشان به سیاهی میزد. فرمانده ساعت…
-
شب عمليات قبل اینکه به خط بزنیم آمد
شب عمليات قبل اینکه به خط بزنیم آمد و گفت: «من خودم باید همراه نیروها برم.» خیلی موافق نبودم. گفتم: «جانشینت رو بفرست.» اصرار کرد و گفت: «نه باید خودم برم.» رمز عملیات که اعلام شد همراه نیروها زد به خط. دشمن آتش شدیدی میریخت. گردان سلیمانی خط اول را شکستند و راه افتادند سمت…